سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر می خواهید دوستان و برگزیدگان خدا باشید، به آن که به شما بدی می کند، نیکی کنید و از آن که به شما ستم می کند، درگذرید و بر آن که از شما روی می گرداند، سلام کنید . [عیسی علیه السلام]
درانتظاربه رنگ ارغوان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» جهانی شدن در گفت‌وگو با حسین علیزاده:گریز از تنهایی

 
 
بهرنگ تنکابنی
یکشنبه 07 آبان 1385
نسخه چاپ - ارسال برای دوستان

جهانی شدن در هنر موضوعی است، که بسیاری از هنرمندان و دست اندرکاران هنر در ایران در ‏پی مفهوم و راهکارهای جدی آن هستند. حسین علیزاده یکی از برجسته ترین موسیقی‌دان‌های ایران ‏است که نگاهی جهانی به مقوله هنر موسیقی دارد. این گفت‌وگو در سال 1382 با حسین علیزاده  ‏صورت گرفته که اکنون خواندن دوباره‌ی آن در آستانه اجرای «نی‌نوا» اثر به‌یاد ماندنی او توسط ‏گروه زهی پارسیان به مثابه مروری بر دیدگاه‌های این هنرمند بنام ایرانی است.‏


تعریف شما از جهانی شدن چیست؟ ‏
‏تعبیری از این مسئله وجود دارد که متأسفانه در مراکز آکادمیک ما فرصت بحث ‏پیرامون آن وجود ندارد . تعاریفی که در ایران از زندگی جهانی ارائه می‌شود مفهومی ‏است از جهانی که ایران در آن وجود ندارد. این تعریف به خصوص در جوامع ‏روشنفکری ما بیشتر از جاهای دیگر شنیده می شود. مردم ، دنیا را به اندازه محل ‏زندگی خود بزرگ یا کوچک می بینند، یعنی به محیطی که در آن زندگی می کنند تعلق ‏معنوی دارند و آنرا از زندگی جهانی حذف نمی کنند، به همین خاطر از زندگی جهانی ‏تصور خاصی ندارند. انسان وقتی به زندگی جهانی دست پیدا می‌کند که همه دنیا را ‏بدون هیچ کم و کاستی محل زندگی خود بداند. ‏


هنر جهانی چه تعریفی دارد و جایگاه آن در زندگی جهانی کجاست؟
‏جهانی بودن در هنر در واقع ارتباط هنری مردم جهان با هم است، استثنایی بین مردم ‏و ملیت‌ها وجود ندارد؛ به این معنی که روی کره زمین خطی کشیده شود و آن قسمت ‏که از لحاظ تکنولوژی، قدرت و ثروت دارای برتری است جهان نامیده شود. دقیقأاین ‏تعریفی است که در مسایل سیاسی به مردم دنیا تحمیل می شود و به شکل یک قانون ‏درآمده که اگر فردی در اروپا ویا امریکا متولد شود فرهنگ و هنر وی به عنوان هنر ‏جهان شناخته می شود ، بالطبع سهمی برای دیگر مردم جهان باقی نمی‌ماند . مفهوم ‏جهانی بودن هنر در ایران خیلی گمراه و منحرف شده ، ‌در حالی که در دنیا حتی در ‏دنیای شرق این تصور وجود ندارد که فرهنگ و هنر آنها جزئی از هنر جهانی ‏محسوب نمی شود. این مسأله هنگامی رخ می‌دهد که جهانی بودن از سرزمینی دیگر  ‏دیکته شود. این مسأله در ایران و به طور کلی کشورهای جهان سوم از عدم ارتباط با ‏دنیا نشأت می گیرد و وقتی افرادی از این کشورها در کشورهای غربی تحصیل ‏می‌کنند، سوغاتی را به کشورشان می آورند با نام فرهنگ جهانی. این ارمغان جهانی ‏شدن خود از یک سو زنگ خطری است که تفکری با عنوان عقب افتادگی در ذهنیت ‏مردم کشورهای جهان سوم شکل بگیرد که نمونه آن را در ایران می بینیم. انقلاب ‏صنعتی در غرب که نقطه مقابل تحولات در کشورهایی مثل ایران است، انگیزه سفر را ‏در مردم این کشورها به وجود می آورد. هنگامی که مهاجرین زندگی متفاوت در غرب ‏را می‌بینند با حس وطن پرستی قوی که در آنها وجود دارد سعی در تقلید و اجرای آن ‏شیوه زندگی در سرزمین مادری خود دارند . این حرکت در عین حالی که فکر و هدف ‏بزرگی را در خود دارد، اشتباهات بزرگی را منجر می شود. موقعیت فرهنگی هر ‏کشور، خاص خود آن سرزمین است و نمی توان آن را بدون زمینه های قبلی با ‏فرهنگی غریبه پیوند داد، اگر این اتفاق بیافتد حاصل این پیوند فرهنگی بلاتکلیف و بی ‏هویت می شود.‏


یعنی باید برای رسیدن به فرهنگ جهانی به استانداردهای مشخصی برسیم؟
‏به نظر من قبل از تعریف هر استانداردی باید یک حق و حقوقی برای فرهنگ مردم دنیا ‏قائل شد. اتفاقا در چند دهه اخیر تفکر نسبت به فرهنگ‌های مختلف در کشورهای ‏غربی تفاوت بسیاری کرده، در نیم قرن گذشته تفکری بر جامعه غرب حاکم بود که ‏فرهنگ غرب چیزی کاملاً متفاوت و برتر نسبت به دیگر فرهنگ‌ها است؛ اما هم اکنون ‏این تفکر وجود ندارد و آنها به دنبال کسب آگاهی بیشتر از فرهنگ ملل و اقوام مختلف ‏هستند تا بتوانند فرهنگ خود را غنی‌تر سازند، البته در برنامه ریزی‌های سیاسی این ‏کسب آگاهی از فرهنگ‌های مختلف با تفکر فرهنگ حاکمیت صورت می گیرد. در ‏جامعه ما، واژه جهانی بودن یا جهانی شدن، مفهوم قطعی ندارد و حتی به شکل ‏مضحکی از آن استفاده می شود. مثلا هم اکنون جریانی در موسیقی با عنوان ‏World ‎music‏ در دنیا وجود دارد که معادل فارسی آن همان موسیقی جهانی است، ولی تنها ‏چیزی که در آن وجود ندارد موسیقی غربی است، یعنی اگر موسیقی کلاسیک غرب ‏مصداق موسیقی جهانی معرفی شود، این تعریف سطح دنیا کاملا مضحک و بی معنا ‏به نظر می آید، ولی اکنون در ایران در دانشگاه موسیقی دو بخش موسیقی ایرانی و ‏موسیقی جهانی وجود دارد که در بخش جهانی، موسیقی کلاسیک غرب آموزش داده ‏می شود. مفهوم جهانی شدن به این مقوله باز می گردد که حق و حقوق زمینه فکری، ‏حس هنری و درون هنرمندان دنیا بدون در نظر گرفتن محل زندگی از نظر جغرافیایی ‏رعایت شود. این تفکر در دنیای امروز وجود ندارد و حتی در بعضی مواقع به شکل ‏عجیبی عکس این موضوع وجود دارد یعنی هنرمندان غربی برتری را در هنر و فرهنگ ‏شرق جست و جو می کنند.منظور این که چیزی که ذهن جهانی را در هنرمند به وجود ‏می آورد صرف محیط نیست.


برخورد ایرانی با هنر جهانی چگونه برخوردی است؟
‏این مسأله که هم‌اکنون هنر جهانی به یک علامت سوال بزرگ برای ایرانیان در آمده، ‏یک علت اصلی دارد آن هم این است که تعبیر درستی از این عبارت وجود ندارد ‏همان‌طور که گفته شد، وقتی که واژه جهانی عنوان می شود، ایران از این جهان حذف ‏می شود. اگر جهانی فکر شود هیچ چیزی در ایران از فرهنگ، سنن وآثار تاریخی ‏ایران متعلق ایران نیست،‌ همان طور که آثار تاریخی یونان هم متعلق به یونان نیست، ‏این مرزبندی های سیاسی هر چند وقت یکبار تغییر می کند، اما دست آوردهایی که ‏مربوط به انسان است ، ثروت و میراث فرهنگی همه دنیا است و یک میراث جهانی ‏محسوب می‌شود.‏


و جایگاه موسیقی ایرانی در هنر جهانی ....‏
موسیقی ایرانی، موسیقی است مثل همه نمونه‌های موسیقی در دنیا با این تفاوت که از ریشه ‏تاریخی قوی برخوردار است برای اینکه به تفکر جهانی در موسیقی ایرانی برسیم باید آگاهی خود ‏را با این ثروت غنی بالا ببریم، چرا که هر گوش عادی وقتی موسیقی از یک فرهنگ ناشناخته را ‏بشنود در برخورد اول آنرا فاقد معنی می پندارد، همانند این که شخصی بدون آگاهی و پیش زمینه ‏یک تابلوی نقاشی را تماشا کند. در این موقعیت آن تابلو با دیوار هیچ  تفاوتی ندارد! دلیل آنکه ‏موسیقی ایران در موسیقی جهانی جایگاه پیدا نکرده، به خود ما ایرانی‌ها باز می گردد. ما موسیقی ‏ایرانی را از دید هنر جهانی پنهان می‌کنیم چرا که آگاهی ما نسبت به این ثروت غنی جهانی کم و ‏ناچیز است. تجربه‌های سال‌های اخیر در ایران و موقعیت موسیقی در چند دهه اخیر، این شانس را ‏برای موسیقی ایرانی به وجود آورد که در صحنه‌های دنیا ارائه شود و هنرمند و سرزمین ایران با ‏دنیای خارج از ایران و مخاطب غیر ایرانی آشنایی پیدا کند و با تفکر و برخورد جدیدی از سوی ‏مخاطب متفاوت مواجه شود. شنونده غیر ایرانی، موسیقی ایرانی را به مثابه یک موسیقی ناب می ‏داند. این مسأله باعث ایجاد ارتباط بین هنرمند ایرانی و مخاطب غیر ایرانی با زبانی مشترک به نام ‏موسیقی می‌گردد. حضور موسیقی ایران در جهان در چند دهه اخیر، بحث‌هایی که به طرق مختلف ‏پیرامون عدم توانایی عرضه جهانی موسیقی ایران صورت می گرفت دگرگون کرد و ثابت شد که ‏راه جهانی شدن فقط عرضه موسیقی ایرانی در شکل یک ارکستر غربی مثل ارکستر سمفونیک ‏نیست




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمدتاجیک ( یکشنبه 85/8/7 :: ساعت 9:23 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تمجید کیهان از فیلم «باد بر مرغزارها می وزد» به کارگردانی کن لو
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 11684
» درباره من

درانتظاربه رنگ ارغوان
محمدتاجیک
من یک حاج کاظم استحاله شده ده سال پس از آژانس شیشه ای هستم وبیست سال طول می کشد که به سن حاج کاظم واقعی برسم

» آرشیو مطالب
پاییز 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب